دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی مجوعه ای از تلاش ها در زمینه بازاریابی است که با استفاده از اینترنت انجام می شود. بازاریابی دیجیتال شامل روش های مختلف از جمله بهینه سازی موتورهای جستجو(سئو)، بازاریابی شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ، بازاریابی محتوا و بلاگ نویسی و … است.
امروزه، دسترسی به اینترنت کاملا فراگیر شده است. در سه سال اخیر تعداد کاربران جهانی اینترنت ۵% افزایش داشته است و تعداد کاربران همچنان در حال افزایش است.در چنین شرایطی دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی موثرترین راهکار برای رشد کسب و کار خواهد بود و اهمیت دیجیتال مارکتینگ به مراتب از روش های سنتی بازاریابی بیشتر است.
اهمیت دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی
شما چقدر از روز را به طور پراکنده در گوشیهای موبایل و دسکتاپ و به صورت آنلاین سپری میکنید؟ در مقایسه، چقدر از روز را برای تماشای تلویزیون و مطالعهی روزنامهها و مجلات قرار میدهید؟ چقدر این تجربه را داشتهاید که هنگام آغاز آگهیهای تلویزیون، سراغ موبایل خود بروید و همان چند ثانیه را هم به گوشی هوشمند خود اختصاص دهید؟
اگر اعداد بالا تفاوت قابل توجهی با هم داشتند، شما تنها نیستید. در واقع در سال ۲۰۱۶، زمان روزانهای که یک کاربر عادی به صورت آنلاین سپری کرده از مجموع زمان صرف شدهی او برای رسانههای آفلاین (رادیو، تلویزیون، بیلبوردهای شهری، مجلات و روزنامهها و …) بیشتر بوده است؛ و البته، تمرکز او هنگام استفاده از رسانههای آنلاین به مراتب بیشتر است. (سال گذشته سایت Youtube اعلام کرد که دوم سوم کاربران آن هنگام تماشای تلویزیون همزمان به تماشای ویدئوهای این سایت میپردازند.)
با این تفاسیر، اگر حضور کسبوکار شما برای معرفی خود به مخاطب، ارتباط فعال با او و کسب درآمد فقط محدود به رسانههای آفلاین باشد، به این معنی است که شما در بخش بزرگی از زمان و توجه مردم شریک نیستید. با وجود قیمتهای سرسامآور تبلیغات آفلاین مثل تیزرهای تلویزیونی یا بیلبوردهای شهری که عملا در انحصار برندهایی با بودجههای کلان هستند، این قاعده برای کسب و کارهای کوچک به مراتب مهمتر است. در واقع، حضور آنلاین، شاید تنها شانس یک کسبوکار کوچک برای جلب توجه مردم و تنها راه برندهای بزرگ برای حضور در مرکز توجه مشتریان است.
اهمیت دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی به روایت آمار
- در سال ۲۰۰۰، در سراسر جهان ۳۶۱ میلیون نفر به اینترنت دسترسی داشتند. در سال ۲۰۱۴، این رقم به ۳ میلیارد نفر رسید و در انتهای سال ۲۰۱۶ حدود نیمی از جمعیت ۷٫۴ میلیاردی کره زمین تجربه آنلاین داشتهاند. پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۰، بیش از ۶٫۲ میلیارد نفر به اینترنت دسترسی داشته باشند. در ایران نرخ نفوذ اینترنت آمارها حاکی از آن هستند که ۴۰ میلیون نفر کاربر گوشی هوشمند هستند و ۴۸% از جمعیت ایران، کاربران فعال اینترنت هستند.
- آمارهای جهانی در سال ۲۰۱۷ اعلام کردهاند جوانان ۱۶ تا ۲۴ ساله روزی ۳٫۲۶ ساعت در اینترنت حضور فعال دارند. بیش از یک سوم این زمان، در شبکههای اجتماعی صرف میشود و مهمترین وسیله برای اتصال به اینترنت، موبایلهای هوشمند هستند.
- از زمانی که اولین ویدئو در سال ۲۰۰۵ در سایت Youtube بارگذاری شد تا امروز که کاربران آن در هر روز ۱ میلیارد ساعت محتوای ویدئویی تماشا میکنند، رشد ویدئوهای آنلاین بر کسی پوشیده نیست و بیش از ۷۵ درصد ترافیک اینترنت جهان در سال ۲۰۱۷، متعلق به ویدئو است. در مقابل، تلویزیون به عنوان مهمترین رسانه آفلاین ویدئویی، با کاهش چشمگیر مخاطب روبهرو است و فقط در ایران، روند کاهش مخاطبان آن در سالهای اخیر مطابق این نمودار بوده است:
مزایای حضور در دنیای دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی
حضور در دنیای دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی مزایای زیادی دارد که در ادامه بیشتر معرفی خواهند شد.
1-شناخت مخاطب و هدفمندی
هسته اصلی فعالیتهای بازاریابی هر محصول/خدمت شناخت دقیق از مشتریان آن است. هرچه شناخت مخاطب و توصیف کسبوکار از او، دقیقتر باشد، میتوان امید بیشتری به موفقیت بازاریابی داشت. بعد از این شناخت است که میتوان با فیلترهای مختلف، مردم عادی را از مشتریان بالقوه جدا کرد و صرف بودجهی بازاریابی را محدود به کسانی کرد که احتمال جذب آنها به کسبوکار بالاتر از صفر است. آگاهی از جنسیت، سن، علایق، سطح اقتصادی، الگوی مصرف و … میتواند به توصیف دقیقتر مشتریان کمک کند. وقتی پای تبلیغات سنتی در میان است، شانس کسبوکارها برای جدا کردن مردم از مشتریان بالقوه بسیار پایین است. در واقع در تبلیغات سنتی، مهمترین پارامتر هر رسانه، داشتن مخاطبان زیاد است و هزینهها براساس تعداد مخاطبان رسانه تعیین میشوند نه براساس تناسب آنها با جامعه هدف یک محصول/خدمت.
کسبوکارها بودجه کلانی صرف میکنند تا پیام خود را به مخاطبان فراوان یک شبکه تلویزیونی یا یک بیلبورد در مناطق پررفتوآمد شهر برسانند، به این امید که تعدادی از مخاطبان این پیام، مشتریان بالقوه آنها هستند.در دنیای دیجیتال اوضاع کاملا متفاوت است، برندها برای تعداد مخاطبان یک رسانه هزینه نمیکنند، آنها برای تعداد مشتریان بالقوه خود در میان مخاطبان یک رسانه هزینه میپردازند. اگر مخاطب آنها بانوان خانهدار ۳۰ ساله علاقهمند به شیرینیپزی باشد، شبکههای تبلیغات دیجیتال پیام را دقیقا به همین مخاطب میرسانند اما یک بیلبورد در شهر، این پیام را به همه مردان و زنان در هر سن و سالی و با هر علاقهای نشان میدهد. کسبوکار برای همه این نگاهها هزینه کرده است، در حالیکه فقط تعداد محدودی از آنها، به رشد فروش محصول/خدمت کمک خواهد کرد.
2-آگاهی از محل جغرافیایی
با ورود موبایل به دنیای روزمره مردم، استفاده از دیجیتالمارکتینگ برای کسبوکارها دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. کسبوکارهای محلی و کوچک، میتوانند بودجه محدود خود را فقط برای کسانی که در محدوده جغرافیایی آنها حضور دارند، خرج کنند و برندهای بزرگ میتوانند با داشتن اطلاعات جغرافیایی، مشتری بالقوه هر شعبه خود در هر محلهای از شهرها را به درستی بیابند. برند معروف Pizza Domino که در سراسر جهان شعبه دارد، با استفاده از یک کمپین موبایلی که وقتی کسی به یک شعبه نزدیک میشد برای او کد تخفیف خرید از شعبه را ارسال میکرد، توانست فروش خود را ۷% افزایش دهد، رقمی که برای تنها یک کمپین از یک برند بزرگ، قابل توجه است.
3-امکان تحلیل، آنالیز و بهینهسازی
مهمترین مزیت دیجیتالمارکتینگ، امکان رصد دقیق اتفاقات است. ابزارها و شاخصهای تحلیلی به کسبوکارها کمک میکنند همه اتفاقات، اعم از میزان موفقیت یک کمپین تبلیغاتی، مرجع آشنایی هر مشتری با کسبوکار، میزان درگیری او با محصولات، تاثیر تخفیفها بر افزایش فروش، علت عدم خرید کاربران از یک فروشگاه اینترنتی و … به سادگی قابل مشاهده باشند.
ابزارها هر کاربر را از لحظهی مواجهه با یک تبلیغ تا تبدیل او به یک مشتری وفادار زیر نظر دارند و به کسبوکارها اعلام میکنند هر مشتری در چه مرحلهای از درگیری با محصولات/خدمات آنها است. داشتن این اطلاعات، گام اول برای بهینهسازی است. اگر متوجه شوید که مشتریانی که از کدام کمپین تبلیغاتی به کسبوکار شما روی آوردهاند بیشتر باعث درآمدزایی میشوند، میتوانید بودجه بیشتری برای آن کمپین صرف کنید، اگر بدانید کاربران پس از چند دقیقه از وبسایت شما خارج میشوند یا بعد از چند کلیک از ادامه روند خرید آنلاین منصرف میشوند؛ میتوانید کلیدهای بهبود وبسایت را در اختیار داشته باشید. در مقابل، در تبلیغات سنتی، نه تنها اطلاعاتی از نتایج روند تبلیغات در اختیار شما نیست، بلکه بهینهسازی و تغییر هر تبلیغ، هزینههای فراوانی را به شما متحمل میکند.
4-مبتنی بر هدف (Performance Based) و نرخ بازگشت سرمایه مشخص
در تبلیغات سنتی، کسبوکارها نمیتوانند براساس هدف نهایی نیاز خود در هر مرحله از چرخه محصول، کمپین طراحی کنند. اینکه نیاز اصلی یک سازمان در یک بازه زمانی، معرفی و آگاهیبخشی باشد، یا برندسازی موفق، یا افزایش فروش یکی از محصولات خاص و … نمیتواند شبکههای تبلیغات آفلاین را متعهد کند که هدف نهایی را محقق کنند. تبلیغات سنتی اعلام نمیکنند که چند نفر تیزر ویدیویی را به صورت کامل تماشا کردهاند و بعد از آن مشتری چه قدمی به سمت کسبوکار شما برداشته است، آنها نمیتوانند اعلام کنند که یک بنر در سطح شهر، باعث جلب نظر چند نفر برای خرید محصول جدید شما شده است.
شما فقط برای تصرف آن رسانه، با چشمانی بسته و بدون توانایی محاسبه میزان اثربخشی، بودجه صرف میکنید. در نقطه مقابل، دیجیتالمارکتینگ نه تنها به شما امکان اندازهگیری موفقیت هر کمپین را میدهد، نکته مهمتر این است که شما در دنیای آنلاین، فقط برای تحقق هدف نهایی هزینه میپردازید. شبکههای تبلیغات دیجیتال، در ابتدا هدف شما از بازاریابی در هر کمپین را جویا میشوند و صورت حساب نهایی شما، براساس عملی شدن این اهداف خواهد بود. این بار اگر شما میخواهید تیزرتان به تعداد مشخصی از افراد به طور کامل نمایش داده شود، فقط براساس آن تعداد متحمل هزینه میشوید، نه برای مخاطبانی که یک ثانیه پس از شروع تیزر شما، کانال تلویزیون را عوض کردهاند یا اصلا به تماشای آن نپرداختهاند. شفافیت نرخ بازگشت سرمایه را شاید بتوان یکی از مهمترین موهبتهای دیجیتالمارکتینگ در دنیای امروز دانست.
۳ مرحله اصلی استراتژی دیجیتال مارکتینگ
یک استراتژی موفق دیجیتال مارکتینگ شامل سه مرحلهی اصلی است که اجرای گام به گام آن میتواند هر کسبوکاری را برای رسیدن به اهدافش کمک کند. این مراحل حلقههای بههمپیوستهای هستند که عدم وجود هر کدام میتواند آسیبهای جدی به استراتژی بزند. برای تحقق اهداف، لازم است این فرآیند را به صورت چرخهای فرض کنیم و تکرار مداوم آن را برای طی مسیر موفقیت ضروری بدانیم. اما این سه مرحله چه هستند؟
مرحله اول-مشخص کردن اهداف
مرحله اول در تبیین هر استراتژی، مشخص کردن اهداف است. قبل از شروع دیجیتال مارکتینگ باید بدانید چرا میخواهید به آن روی بیاورید. درست است که دنیای آنلاین مزایای بیشمار مذکور را دارد، اما نقش کسبوکار شما در این داستان چیست؟ قرار است دیجیتالمارکتینگ به تحقق کدام اهداف شما کمک کند؟ آیا شما یک کسبوکار محلی هستید که تنها حضور شما در نتایج جستوجوی مردم برای یک محصول/خدمت محلی اهدافتان را برآورده میکند؟ یا علاوه بر این، میخواهید روند استفاده از محصول/خدمت شما برای مشتری تسهیل شود؟ آیا دنیای دیجیتال سهمی از فروش شما خواهد داشت و به e-commerce روی آوردهاید یا وظیفهی دیجیتال مارکتینگ برای شما فقط افزایش فروش حضوری خواهد بود؟
تنها پس از پاسخ به این سوالهای کلیدی است که میتوان گامهای بعدی استراتژی را مشخص کرد و برای تحقق این اهداف از طریق (اطلاعرسانی) و تحلیل اقدام کرد. در جلسات بعدی، انواع مدلهای حضور در دنیای آنلاین و فرصتهای هرکدام را به تفصیل مرور میکنیم.
مرحله دوم-اطلاع رسانی حضور در دنیای دیجیتال
پس از مشخص شدن اهداف و مدل حضور در دنیای دیجیتال، مرحله دوم اطلاعرسانی در مورد این حضور است و شاید آنچه به عنوان دیجیتالمارکتینگ و تبلیغات آنلاین در ذهن عموم مردم جای گرفته، همین مرحله باشد. در این مرحله با استفاده از ابزارهای رایگان و شبکههای تبلیغاتی، به راهکارهای افزایش فروش محصول/خدمات و جلب نظر مشتریان بالقوه پرداخته میشود. حضور در رتبههای اول موتورهای جستجو، تبلیغات نمایشی بنری و ویدئویی، تبلیغات شبکههای اجتماعی، تبلیغات غیرمستقیم مثل اینفلوئنسر مارکتینگ یا بازاریابی افراد موثر، ایمیلمارکتینگ و … از راهکارهای در دسترس برای این گام است.
مرحله سوم-تحلیل و بررسی رفتارهای مخاطبان
مهمترین مزیت استفاده از دیجیتالمارکتینگ امکان بررسی دقیق رفتارهای مخاطبان، عملکرد کمپینهای مختلف و آنالیز چالشهای سفر مشتری (customer journey) است، اما متاسفانه این مرحله از نگاه بسیاری از کسانی که دیجیتالمارکتینگ انجام میدهند مغفول میماند. طبق تحقیقات، کمتر از ۳۰ درصد کسبوکارهای کوچک از ابزارهای تحلیلی برای وبسایت، رفتار مخاطبان، رهگیری کدهای تخفیف و … استفاده میکنند. ابزارهای تحلیلی و دنبال کردن فعالیتهای بازاریابی آنلاین کسبوکار شما، حلقهای در زنجیره فعالیتهای دیجیتال مارکیتنگ است که اگر مفقود شود، جهتیابی برای هر حرکت صحیحی در استراتژی بسیار مشکل خواهد بود. بهینهسازی تنها از طریق مشاهده و آنالیز رفتار کاربران ممکن است.